شهر های محبوب درباره ی کتاب
پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۲۱ ق.ظ
شنیدم شبی در کتب خانه من
به پروانه میگفت کرم کتابی
به اوراق سینا نشیمن گرفتم
بسی دیدم از نسخه فاریابی
نفهمیدهام حکمت زندگی را
همان تیرهروزم ز بی آفتابی
نکو گفت پروانه نیم سوزی
که این نکته را در کتابی نیابی
تپش میکند زندهتر زندگی را
تپش میدهد بال و پر زندگی را
اقبال لاهوری
نانوشته حرف میخوانیم ما
این کتاب نیک میدانیم ما
مخزن اسرار او ما یافتیم
نقد گنج کُنج ویرانیم ما
ما به او علم لدنی خواندهایم
این چنین علمی نکو دانیم ما...
شاه نعمت الله ولی
✦✦✦✦✦✦✦
شد مدتی که خشت سر خم کتاب ماست
موج شراب، سرخی سرهای باب ماست...
از بس کتاب در گرو باده کردهایم
امروز خشت میکدهها از کتاب ماست
صائب تبریزی
✦✦✦✦✦✦✦
حریفی که از وی نیازرد کس
بسی آزمودم، کتاب است و بس
رساند سخن را به خوبی به بن
به بسمالله آغاز سازد سخن
نگیرد به کس سبقت از هیچ باب
از او تا نپرسی نگوید جواب
توان خواند در لوح پیشانیش
خط سرنوشت سخندانیش
ز طورش به خلوتگه انجمن
همه خاموشی، با تو گوید سخن
کند مستمع، گر قبولِ کتاب
توان گفت در وصف او صد کتاب
منسوب به فخرالدین عراقی
✦✦✦✦✦✦✦
کتاب عشق بر طاق بلند است
ورای دست هر کوته پسند است
فرو گیر این کتاب از گوشه طاق
که نگشودش کس و فرسودش اوراق
ورق نوساز این دیرین رقم را
ولی نازک تراشی ده قلم را
اگر حرفت نزاکت بار باید
قلم را نازکی بسیار باید
چو مطرب نازکی خواهد در آهنگ
زند مضراب نازک بر رگ چنگ
قلم بردار و نوک خامه کن تیز
به شیرین نغمههای رغبت آمیز
نوای عشق را کن پردهای ساز
که در طاق سپهرش پیچد آواز
فلک هنگامه کن حرف وفا را
برآر از چنگ ناهید این نوا را
حدیث عشق گو کز جمله آن به
ز هر جا قصه آن داستان به
محبتنامهای از خود برون آر
تو خود دانی نمیگویم که چون آر
وحشی بافقی
✦✦✦✦✦✦✦
- ۹۷/۱۲/۰۲